به نظر میرسه من کلا ریشه دووندن و یه جا موندن رو بلد نیستم. :))
تو ۱۸ سالگی از اصفهان رفتم تهران و هفت سال موندم و ۳ خوابگاه متفاوت رو تجربه کردم (چمران-وصال-سارا). بعد در ۲۵ سالگی به آمستردام اومدم و در ۳ سال و نیم تو ۴ تا خونهی متفاوت زندگی کردم. :)) و حالا در آستانهی ۲۹ سالگی از آمستردام به لایدن اومدم تا خونهی پنجمم در هلند رو در یه شهر متفاوت تجربه کنم.
لایدن شهر دوستداشتنی منه. مرکز شهرش شبیه fairy taleهاست. خیلی شبیه آمستردامه ولی چون کوچولوئه و توریستی نیست، تمیزتره و وایب محلیتری داره. فقط شهرش یه مقدار زیادی سفیده. :) الان همهی همسایههام هلندین فکر کنم :)))
لایدن شهر فرهنگیه و قدیمیترین دانشگاه هلند اونجاست که به خاطر علوم انسانی و علوم پایهش معروفه. اون بخش علوم انسانیش باعث شده شهر فرهنگی بشه که یه کم برای هلند عجیبه. :)))))) واقعا کشور فرهنگی نیست از نظر من. :)) هرچند که نقاشای مشهور قدیمی داشته و به هرحال موزههای نقاشی زیادی داره که یه کم فرهنگیش میکنن. :))
شاید بپرسین چرا خونهمو عوض کردم دوباره؟ که واقعا سوال خوبیه. :)) چون صاحبخونهم قراردادش رو تمدید نکرد. اینجا اینطوریه که فقط یک بار میشه قرارداد موقت با مهلت معین (۶ماه تا ۲ سال) بست و بار بعد که تمدید بشه، قرارداد بدون محدودیت میشه. اینطوری مستاجر حق و حقوق زیاااادی پیدا میکنه و دیگه صاحبخونه قدرت بلند کردنشو نداره به این راحتیا. :)) صاحبخونهی منم به همین خاطر تمایل به تمدید قرارداد نداشت. اولش که قرار شد دنبال خونه بگردم خیلی خیلی خیلی استرس داشتم. چون واقعا کار سخت و پردردسر و وقتگیریه. بعد که شروع کردم به گشتن قیمتها باعث شد شوکه بشم. این وضعیت اقتصادی بعد از کرونا به همراه جنگ شرایط اقتصادی اینجا رو بسیار سخت کرده. تورم زیاد شده،قیمت انرژی بیرویه رفته بالا، تمام اقلام ضروری زندگی گرون شدن و بعضی چیزا نایاب یا سختیاب شدن (مثل روغن و آرد). قیمت خونه هم به طرز ناراحتکنندهای بالا رفته. خلاصه که درمرحلهی جستجو متوجه شدم که با پولی که سال قبل یه استودیو اجاره کردم فقط میتونم یه اتاق ۱۸-۱۹ متری اجاره کنم تو یه خونه مشترک با چندین نفر دیگه. من تقریبا ۲۹ سالمه (چقدر دوست ندارم سن جدیدمو :))) ) و دیگه واقعا نیاز به زندگی مستقل خودم دارم و حوصلهی زندگی با چند نفر غریبه رو ندارم. در نتیجه تصمیم گرفتم با توجه به شرایط کاریم که ریموت و آنلاینه و همیشه تو خونه کار میکنم، آپشن شهرهای دیگه رو هم در نظر بگیرم. این شد که لایدن -که شهر موردعلاقهمه از همون ماههای اول هلند اومدن- شد یکی از گزینهها و به صورت اتفاقی خونه ی خیلی خوبی توش پیدا کردم که هم بزرگه هم قشنگه هم قیمتش خیلی مناسب بود.
اگر میخواید بهتون یه تخمینی بدم از افزایش اجارهها در آمستردام، اینطوری بگم که استودیوی ۳۰ متری که پارسال اجاره کردم ۹۰۰ یورو -و گرون بود همون موقع هم- الان شده ۱۲۵۰ یورو!!!! یعنی در یک سال ۳۵۰ یورو افزایش قیمت داشته. این وضعیت اجارههاست... و تازه در نظر بگیرید که از بس کوچیک بود این استودیو و من دیگه زندگی مینیمال دانشجویی ندارم و کلی وسیله دارم واسه خودم، و هیچ فضای انباریطوری نداشت دائم نفسم میگرفت توی خونه... و واقعا به جای بزرگتری احتیاج داشتم.
خداروشکر شرایط کاریم این اجازه رو میداد که برم سراغ شهرهای اطراف که اجارهها توشون پایینتره و میشه خونهی بزرگتر اجاره کرد. خدا کنه بار بعدی که اسبابکشی میکنم، به خونه ی خودم باشه. اسبابکشی واقعا سخته و دیگه دلم نمیخواد حالا حالاها مجبور به انجامش باشم...
دیروز به خونهی جدید اومدم و دیشب اولین شبم رو توش گذروندم. اولش یه کم وهمم گرفته بود :))))) چون که تنهام تو یه خونهی نسبتا بزرگ. در مقیاسهای ایران بزرگ نه،ولی در مقیاسهای اینجا که تا حالا تو استودیهای ۲۴-۲۷-۳۰ متری زندگی کردم بزرگه :))) (۶۸ متره). واسه همین یه کم تنهایی تو خونه وهمم گرفته بود :)) ولی خب بعدش اکی شدم :دی
صبح که برای نماز بیدار شدم از پنجرههای بزززررگ و وسیع اتاق خواب چشمم افتاد به صحنهی آسمون و واقعا حس خوبی پیدا کردم. خدا کنه که حس اون لحظهم برکت روزهای زندگیم بشه توی این خونهی جدید که خیلی خیلی دوسش دارم.
- ۶ نظر
- ۰۹ می ۲۲ ، ۰۹:۵۳