هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

The school of life

شنبه, ۱۲ اکتبر ۲۰۱۹، ۰۷:۴۱ ب.ظ

به عنوان یک متنفر از فلسفه وقتی خواهرم کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه را به عنوان هدیه‌ی تولد بهم داد که از اتفاق چند هفته قبل‌تر دوستی توصیه به خواندش کرده بود، کنجکاوی و علاقه‌ی من به مباحث فلسفی آغاز شد. دیدم به فلسفه تغییر کرد و فهمیدم باید کاربردی نگاهش کنم تا ازش متنفر نباشم و نقطه شروعی شد بر مطالعات فلسفی جدی‌تر گاه‌گاهی. (از معدود کتاب‌هایی که از ایران با خودم آورده‌ام همین کتاب است.)

 

من کتاب‌های زیادی از آلن دوباتن خوانده‌ام و موفق شده‌ام به بعضی مسائل با دید متفاوتی نگاه کنم. فلسفه را به زبان خیلی خیلی خیلی ساده و عامیانه و دم دستی در اختیار آدم‌ها قرار می‌دهد. از این لحاظ شاید برخی فلسفه‌خوان‌های جدی‌تر از او  خوششان نیاید چون انگار اینطور آن «تقدس» فلسفه به عنوان یک چیز خیلی سخت و پیچیده‌ی غیرقابل دسترس که فقط خودشان می‌فهمیده‌اند شکسته شده.

 

امروز در یک اتفاق هیجان‌انگیز در سخنرانی آلن دو باتن (که واقعا سخنران خوبیست) شرکت کردم و کتاب جدیدش را با امضای خودش تهیه کردم. :دی سخنرانی و کتاب در مورد هوش هیجانی بود. 

اتفاق هیجان‌انگیزی برای من محسوب می‌شد. محل ایونت هم در ساختمان ملی باله و اپرای آمستردام بود که در این یک سال تقریبا هر روز از کنارش رد شده بودم و دوست داشتم داخلش راببینم :)) 

 

کلیت سخنرانی و موضوع برایم جالب بود و نکات جدید داشت و کلی نوت‌برداری کردم. اگرچه بخش‌هایی را هم شاید قبول نداشتم. حالا که هم‌زمان با مطالعه‌ی کتاب‌های اساتید موفق دانشگاه‌های آمریکا اینجور مسائل را دنبال می‌کنم به وضوح می‌بینم که آدم باید حد تعادل را پیدا کند و جایی روی نقطه‌ی تعادل بایستد. گاهی اینقدر سخت‌گیر می‌شویم و خودمان را وقف کار و موفقیت‌های تحصیلی می‌کنیم که یادمان می‌رود زندگی کنیم. یادمان می‌رود دیگران را دوست بداریم و ارزش روابطمان را از یاد می‌بریم. گاهی هم از آن سوی بوم می‌افتیم و فراموش می‌کنیم هدف‌های تحصیلی و کاریمان را و تبدیل به آدم‌های سطحی می‌شویم که شباهتی به رویاهایمان نداریم. آدم‌هایی که حتی نمی‌توانند در روابطشان موفق باشند چون بی‌کارند و فکر آزاد سطحی افکار بیهوده‌ی بی‌فایده تولید می‌کند.

من فکر می‌کنم برای خودم باید این نقطه‌ی تعادل را پیدا کنم. نقطه‌ی وسط موفقیت‌های حرفه‌ای با تعریف آمریکایی و لذت و آرامش زندگی با ارتباطات سالم و وقت گذاشتن برای دیگران. من فکر می‌کنم آدم در نهایت نه باید به خودش و به دیگران به چشم یک رزومه‌ی مدل لینکدین نگاه کند: لیسانس/ارشد/دکتری از دانشگاه X، ِYتا مقاله، اینترنشیپ در شرکت Z، و... و نه باید به صورت رمانتیک نگاه کند و تنها دستاوردهایش را از بین کیفیت رابطه‌ها و دوستی‌ها، کارهای متفرقه، مطالعات متفرقه و ... انتخاب کند. من فکر می‌کنم یک زندگی متعادل باید ترکیب این دو باشد. موفقیت‌های حرفه‌ای متناسب با رویاها و هدف‌ها و زندگی شخصی سالم. من گاهی در انتخاب این حد وسط درمی‌مانم. مطمئنم فقط من اینطور نیستم. مطمئنم.

 

اگر بخواهم سه جمله‌ی take away message سخنرانی امروز که در ذهنم مانده را بگویم (هرچند که چیز جدیدی ندارد ولی در ذهنم باقی مانده):

۱. در بخش سوال و جواب خانم جوانی پرسید: تربیت درست فرزند برای پرورش EQش چطور باید باشد؟ چطور بچه‌هایمان را درست تربیت کنیم؟ و سخنران جواب داد که بچه چیزی که نیاز دارد تربیت توسط پدر و مادریست که EQ خودشان را درست پرورش داده باشند. بچه نیاز به کتاب فلسفه و سخنرانی روانشناسی ندارد. نیاز به والدین خوب دارد. و بعد گفت که در هر سخنرانی بیشترین سوالاتی که دریافت می‌کند از توسط پدر و مادرهاست که فکر می‌کنند شایستگی والد بودن را ندارند و خوب نیستند و ... . و جمله‌ای نقل کرد از یک روانشناس:

No kid needs a perfect parent. They just need good enough parents.

 

وقتی این جمله را گفت، دیدم که چند نفر خانم جوان و مسن کنار من و در ردیف‌های جلویی شروع به اشک ریختن کردند. با تعجب نگاهشان کردم. یکیشان که بهم نزدیکتر نشسته بود گفت نمی‌دانی چقدر مادر بودن و فکر مادر perfect نبودن و تحمل احساس مسئولیت و گناهی که بر دوش آدم سنگینی می‌کند سخت است... 

 

۲. 

Love is not a feeling. It's a skill and we should learn it as we learn any other skills. 

 

۳.

It's totaly OK to want your partner to change. The belief that criticism is the opposite of true love is toxic.

 

 

پ.ن۱: هم‌زمان فعالان محیط زیست تجمع داشتند روی پل مقابل ساختمان اپرا در اعتراض به سیاست‌های محیط زیستی دولت‌ها. در دِن‌هاخ (لاهه) هم علیه هجوم دولت اسلامگرای ترکیه به مناطق رژاوا و کشتار کورد‌ها تجمع بود.

 

پ.ن۲: دلم برای احساس تعلق داشتن تنگ شده. چیزی که هرگز فکر نمی‌کردم دلتنگش بشوم.

 

پ.ن۳: Alain de Botton به عنوان یک سخنران خیلی خوب شناخته می‌شود. اگر دوست داشتید می توانید این تد تاک سال ۲۰۱۹ را ببینید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

National Opera and Ballet

  • مهسا -

نظرات (۲)

جالب بود مهسا جان :)

پاسخ:
:******

من هر چی به فلسفه مربوط بشه رو دوست دارم چون پشتش یه دنیا فکر هست واسه همین پست های اینجوری ت رو خیلی می دوستم :)

پاسخ:
مرسی مرسی :) خوشحالم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی