هجرت‌نوشته‌ها

من یک چیزی رو قبلاً نمی‌فهمیدم و اون قرار گرفتن در معرض قلدری بود. حالا به کسی هم واقعاً چنین حمله‌ای نکرده بودم. چون حسابم پرایوته نمی‌تونستم هم تو این حملات شرکت کنم. اما دیده بودم که چنین چیزهایی رخ می‌ده و نمی‌فهمیدم. این مدت به خاطر موضعم در اقلیت بودم و به خاطر ماهیت موضوع همه چیز پیرامونش خشن و جدی بود و حالا فهمیدم قلدری یعنی چی. امروز دیدم یک نفر که ازش خوشم نمی‌آد نوشته حتی اگه اخلاق ماجرا براتون مهم نیست در قلدری علیه دیگران شرکت نکنید چون یه روزی سراغ خودتون هم می‌آن. و دیدم واقعاً همینه.

اون خر و گاو ‌‌و بدترش رو من دقیقاً در قالب قلدری جمعی متوجه می‌شم. یه قربانی پیدا می‌شه که حس می‌کنن اولاً نمی‌تونه آنچنان از خودش دفاع برابری کنه (به خاطر اقلیت بودن) و ثانیاً حس می‌کنن برتری اخلاقی/معرفتی هم به طرف دارن. و بعد فضایی برای قلدری فراهم می‌شه و حمله می‌کنن.

یک چیز دیگه که متوجه شدم اینه که نیاز افراد به احساس برحق بودن اونقدر جدی و بحرانیه که چیزهای کوچک تعبیر به مسائل بزرگ می‌شن تا طرف به خودش بگه ایول چه منزه‌ام من. مثلاً «دفاع از حاکمان» به جای این که عضویت در نهاد خاص، دادن هدیهٔ مالی، فعالیت هدفمند و منفعت‌دار رسانه‌ای و ... باشه، تا مسلمان بودن رو هم شامل شده. و این واقعاً وحشتناکه.

کتاب جالبی باید باشه مهسا جان.

مرسی از معرفیش و توضیحات خوبت:) 

من فکر میکنم تو بیان احساساتم موقعی که حس خوبی ندارم بد نیستم! یعنی من توضیح میدم اغلب. البته خب این تصور من هست. باید یه سری به این کتاب بزنم ببینم واقعا در چه سطحی هستم. 

از مدتها قبل می خواستم این کتاب را بخونم، از آنجایی که با نسخه الکترونیکی زیاد راحت نیستم، فکر کنم امروز نسخه فیزیکی اش را پست میاره برام :)

تولدت مبارررکککککککککککککک. دختر تیرماهی دوست داشتنی .

امیدوارم که روز خیلی خوبی داشته باشی.

و سال جدید برات پر از سورپرایزهای دوست داشتنی و خوشحال کننده باشه.

بوس از اون طرف کره زمین. از اون وری که الان زمستون هست :* 

تولدت مبارک مهسا جان، امیدوارم رضایتمندی از خود را همیشه تجربه کنی و همه پیشامدهای پیش روی ات در زندگی، خیلی بهتر از تصوراتت باشه.