عید قربان
اثر معاشرت زیاد با مسلمانهای غیرایرانی در من این بوده که برام عید فطر و قربان که عیدهای اصلی و بزرگ اسلامن خیلی خیلی پررنگتر از قبل شدن. اینه که از مدتی قبل برای امروز همونقدری ذوق داشتم و منتظرش بودم که به طور معمول برای نوروز چشم انتظارم.
یه نصف روز از کارم آف گرفتم، صبح پاشدم لباس نوهامو پوشیدم برم مسجد برای نماز عید. هوا هم محشر بود و یه نم بارونی میزد که اصلا خیلی همه چیزو زیبا و لطیف کرده بود.
خیلی خوشم میاد از جو مسجد و دور و برش تو روز عید. بعد از نماز و خطبه عید گفتم برم کافه صبحونه بخورم. :دی و به این شکل عیدمو جشن گرفتم. گارسون این کافههه یه ربات هلو کیتی بود و وقتی سفارش آدمو میاورد میو میو میکرد :))))))))))) خیلی کیوت بود!
برگشتنی رفتم تو یه پردهفروشی که قیمت پرده بپرسم. آقای فروشنده یه آقای مسن هلندی بود. بهم گفت هلندی حرف میزنی؟ گفتم نه راستش. ولی میفهمم. برگشت یه آقای جوون هلندی رو که با دوست دخترش داشتن میرفتن بیرون نگه داشت گفت میشه وایسی مترجم بشی؟ آخر حرفامون آقای جوون هلندی گفت:عید و فستیوال خوبی داشته باشی! قشنگ شوکه شدم! بعد آقای فروشنده برگشت گفت عههههههه راست میگی! عید خوبی داشته باشی خانوم. بیا شیرین کن دهنتو! و بهم شکلات داد! اینقدر از این رفتارشون دلم گرم شد و خوشحال شدم که حقیقتا روزم ساخته شد. قشنگ یه لبخند گنده بهم هدیه دادن.
جوری که ما زندگی میکنیم تو کشوری که کسی کاری به دین و اعتقاد دیگری نداره... کاش یه روزی ایران دوباره این شکلی بشه.
عیدتون مبارک :*
- ۲۳/۰۶/۲۸
چه عید دل انگیزی.. عیدت مبارک ؛*