هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

رباتیک

چهارشنبه, ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، ۰۲:۲۵ ب.ظ

نشسته ام روی صندلی و با ذوق به حرکات جاروی رباتی نگاه‌ می‌کنم. از توی جایگاهش در می‌آید،‌خودش مسیرش را انتخاب می‌کند و اتاق‌ها را اولویت‌بندی می‌کند. راه می‌افتد به تمیز کردن. می‌خورد به میز. مسیرش را عوض می‌کند. می‌رود زیر مبل‌ها. صندلی‌ها. می‌رسد به فرش. فرچه‌ی تی را می‌برد بالا که به فرش برخورد نکند. فرش را جارو می‌کشد. دوباره برمی‌گردد روی سطح بدون فرش و فرچه‌ی تی را درمی‌آورد تا زمین را تمیز کند. ۴۰ دیقه بارها و بارها کل خانه را طی می‌کند. بعد اطلاع می‌دهد که تمیزکاری‌اش تمام شده و وقت برگشتن به جایگاه و تمیزکردن فرچه‌ها و شارژ باتریست. برمی‌گرد به سمت جایگاهش. چندبار عقب و جلو می‌رود تا دقیقا جلوی جایگاه بایستد. موقعیتش را طوری تنظیم می‌کند که مستقیم برود توی شارژ. می‌رود. اعلام می‌کند که الان وقت خالی کردن جایگاه آشغال‌ها و شستن فرچه‌هاست. بعد از چند دقیقه اعلام می‌کند که این مرحله هم تمام شده و وقت خشک کردن فرچه‌ها و شارژ باتریست. بعد خاموش می‌شود. چراغش آرام خاموش و روشن می‌شود. روی دفترچه‌ی راهنمایش نوشته در این حالت «تنفس می‌کند». که یعنی در شارژ است. لبخند می‌زنم. 

پانزده‌ساله‌ام. مسابقات رباتیک پژوهشگاه صائب است. تیم‌های مختلف ربات‌های مسیریاب مختلف طراحی کرده‌اند. ربات‌ها قرار است مسیری را که با نوار چسب برق مشکی علامت‌گذاری شده دنبال کنند. از ارتفاع بالا بروند و به اتاق آخر برسند. بعد همان مسیر را برگردند. در طول مسیر چند جایی بریدگی در مسیر هست که ربات‌ها باید آن‌ها را تشخیص دهند و مسیر را بنا به هیوریستیک ادامه دهند. چند جایی مسیر دوشاخه می‌شود. ربات‌ها در رقابت‌اند. ربات ما خوب عمل نمی‌کند. تیم ما به ربات‌های مسیریاب علاقه‌مند نیست و به قدر کافی روی طراحی این ربات وقت نگذاشته‌ایم. تخصص ما ربات‌های فوتبالیست است. پیدا کردن دروازه،‌ پیدا کردن ربات حریف، پیدا کردن ربات هم‌تیمی، صاف ایستادن رو به دروازه و دادن فرمان شوت برای پرتاب توپ داخل دروازه. سیستم شوتمان پنوماتیک است و از کمپرسور فستو استفاده می‌کنیم. هربار که ربات گل می‌زند ذوق می‌کنیم و هربار که قبل از برخورد با گوشه‌های زمین  برمی‌گردد و مسیر خود را در محدوده‌ی زمین بازی پیدا می‌کند توی دلمان قند آب می‌شود. من عاشق برنامه‌نویسی‌ام و از نوشتن کدهایی که حرکت ربات را کنترل می‌کند احساس جادوگر بودن بهم دست می‌دهد. برایم هیجان‌انگیز‌تر از طراحی مدار الکترونیکی ربات یا حتی طراحی مکانیکیست. هرجا لازم است می‌نشینم پشت کامپیوتر و سر نرم‌افزار طراحی مدار الکترونیکی و بورد «روت» می‌کنم. و هرجا لازم است نرم‌افزار کتیا را که از روی کتاب درسی برادر دانشجوی مکانیکم کار با آن را یاد گرفته‌ام باز می‌کنم و چرخ‌‌های ربات و کفی ربات را طراحی می‌کنم. ولی علاقه‌ی اصلیم جادوگریست و جادو در نرم افزار اتفاق می‌افتد. در آن کد بلند بالای سی‌پلاس‌پلاسی که بعد از کامپایل شدن با پروگرمر می‌ریزیم روی میکروکنترلر ربات. 

جاروی رباتی نفس می‌کشد. و من فکر می‌کنم کی برنامه‌نویسی جادویش را برایم از دست داد؟ شاید تا همین ۲-۳ سال پیش هنوز حس جادویی داشت ولی کم‌کم شوق درون سینه‌ام کم‌سوتر شد. حالا بیشتر به سیستم‌های مکانیکی فکر می‌کنم. به اینکه این ربات چطور اینقدر نرم از پله بالا و پایین می‌رود. اینطور راحت و سریع تفاوت فرش و زمین را تشخیص می‌دهد و اینطور چابک سر جایش می‌چرخد و خود را به گوشه‌ها می‌رساند. 

  • مهسا -

نظرات (۲)

چقدر قشنگ نوشته بودی، خیلی خوب تونسته بودی بین بحث علمی و‌موضوع علاقمندی خودت و خاطره نویسی نقطه مشترکی پیدا کنی. لذت بردم از خواندنش

پاسخ:
مرسییی. خوشحال شدم :x

هنوز هم برنامه نویسی جادوی خود را دارد، منتهی شما به جادویش عادت کرده ای و جادوهای دیگر برایت جذاب تر به نظر می آیند  ؛)  

پاسخ:
دقیقا همینه قضیه. قضیه اینه که هیچ چیزی جادویی نیست واقعا. جادو رو ما توش می‌بینیم ولی وقتی یاد می‌گیریم که هر چیزی چطوری کار می‌کنه و توش تخصص پیدا می‌کنیم جادوشو از دست میده و تبدیل به چیز عادی می‌شه. دیگه جادویی نیست :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی