هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

زهرا از بچه‌های سال بالایی مدرسه‌مان بود. هیچ‌وقت با هم دوست نبودیم و هیچ‌وقت ارتباط نزدیکی نداشتیم. ولی چون فامیل دور دوست صمیمی من بود، دورادور می‌شناختمش. بعداها در اینستاگرام فالو‌ش کردم. دانشجوی دکتری برق بود و تکواندوکار حرفه‌ای و مربی تکواندو. عاشق انرژی مثبت توی پست‌ها و استوری‌هایش بودم این سال‌ها. دو هفته پیش متوجه شدم برای دوره‌ی کوتاه ریسرچ به سوییس آمده. بهش پیام دادم که اگر هوس سفر به هلند به سرش زد، حتما به من خبر بدهد که همدیگر را ببینیم. کار عجیبی بود شاید. چون هیچوقت در مدرسه حتی هم‌کلام نشده بودیم و واقعا دوستی نداشتیم با هم. اما انرژی مثبت و حس خوبی که ازش می‌گرفتم باعث می‌شد فکر کنم از نزدیک می‌‌شناسمش. به ده دقیقه نکشیده زهرا پیامم را جواب داد و گفت الان هلند است!‌ ذوق کردم و قرار و مدار گذاشتیم برای دیدار در لایدن. 

امروز از صبح رفتم کتابخانه و مشغول کار شدم و ساعت ۳ در کافه‌ی محبوب و مشهور من در لایدن قرار گذاشتیم. (این کافه در کل هلند مشهور است :))‌ دلیل؟ شبیه سرزمین نارنیاست. در ورودیش از داخل یک کمد است و داخلش واقعا زیبا و رویاییست. ) 

چند ساعتی در کافه با هم گپ زدیم و بعد باز چند ساعتی در خیابان‌های شهر قدم زدیم. اصلا انگار نه انگار که هیچ‌وقت در دوران مدرسه دوست نبوده‌ایم. شبیه دو دوست قدیمی کلی حرف مشترک داشتیم برای زدن. واقعا خوش گذشت به من و روحم تازه شد. 

انرژی گرفتن‌های من شده همین دیدارهای گه‌گاهی عصرانه و شبانه با دوستان و آشنایان قدیمی (مدرسه-دانشگاه-خوابگاه-سمپادیا) که گذرشان به هلند می‌افتد و چند ساعتی با هم وقت می‌گذرانیم. 

* سنت‌نیکلاس

  • مهسا -

نظرات (۲)

چقدر دوست دارم این کافه را از نزدیک ببینم. 

گوارای وجودت این معاشرت، کلا معاشرت با آدمهای کاردرست عاااالیه

پاسخ:
واااای اگر یه روزی -خدا رو چه دیدین؟- گذرتون به شهر ما افتاد خودم می‌برمتون اونجا. تا حالا هرکسی رو که اومده لایدن یه دور بردم اونجا :)))‌خیلیییی خوشگله!‌


انشالله 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی