بلاگمس-روز ششم- چیزخوانی
از اولین روزهایی که هلند بودم تا الان (که شش سال گذشته) اینقدر خوششانس بودم که تو جلسات «چیزخوانی» دوهفته یکبارمون شرکت کنم. جمعی ایرانی جوون -اغلب دانشجو یا کارمند- با رنج سنی نزدیک هم (بین ۲۵ تا ۴۰) که دو هفته یک بار جمع میشیم دور هم تو دانشگاه فو و در مورد کتاب، پادکست، شعر و فیلم حرف میزنیم. کتاب بهانهس و فرهنگ و اشتراک محصولات فرهنگی وسیله و هدف وصل شدنمون به هم و ارتباط پیدا کردن با هم. واقعا در روزهای سیاه افسردگی این جلسات منو نجات دادن. حتی تو روزهای سیاه کرونا هم جلسات رو به صورت آنلاین ادامه دادیم که برای من که ایزولهی ایزوله بودم تنها دریچهی نور بود.
امروز هم جلسه داریم و دارم پا میشم که برم. گاهی واقعا سخته تو روزهای سرد و کوتاه زمستون تا آمستردام رفتن و برگشتن. ولی تلاش میکنم خودم رو مجبور کنم به رفتن. چون این ارتباطات انسانی زنده میکنه روحم رو و شادابیم رو حفظ میکنه. چی بهتر از این که بهانهش هم کتابه؟ :)
- ۲۴/۱۲/۰۶
میتونم درک کنم که چقدر این ارتباط میتونه معنادار و دلگرم کننده باشه... رفتن از جایی که هستی تا آمستردام چقدر طول میکشه؟