هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

بلاگ‌مس-روز هفتم-مهاجرت معکوس

شنبه, ۷ دسامبر ۲۰۲۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ

در این سال‌های که اینجا بوده ام، همیشه کسانی به حلقه‌ی ایرانی‌های دور و برم اضافه شده است. همیشه کسانی در حال آمدن بوده اند و گروه تلگرامی ایرانی‌های آمستردام که آن زمان عضو دویست و چندمش بودم حالا ۱۳۰۰ عضو دارد. عادت کرده‌ام که هر بار که به جلسات کتاب‌خوانی می‌روم و یا در کنسرت‌ها و ایونت‌های ایرانی، آدم‌های جدید ببینم. گاهی کسانی که دائم همه جا حضور داشته‌اند حضورشان کم‌رنگ شده. بچه‌دار شده‌اند، به شهر دیگری در هلند نقل مکان کرده‌اند، یا به کشور دیگری مهاجرت کرده‌اند. ولی همیشه همه چیز در مهاجرت بود. یک سری آدم ایرانی بودیم که ایران را پشت سر گذاشته بودیم و حالا داشتیم دنیای جدیدی برای خودمان خلق می‌کردیم و این دنیاهای جدید با هم اشتراک و نقاط تلاقی داشتند. این وسط عده‌‌ی انگشت‌شماری هم بودند که بعد از تمام شدن درسشان نتوانستند کار پیدا کنند و لاجرم به ایران برگشتند تا برای مهاجرت بعدی اقدام کنند. همه چیز اما باز حول رفتن از ایران بود. انگار ایران یک گذشته‌ی پشت‌ سر گذاشته‌شده بود برای همه‌مان که ازش به عنوان منبع الهام و فرهنگ و ادبیاتمان حرف می‌زدیم، اما احساساتمان نسبت بهش از جنس نوستالژی بود و همیشه در گذشته. ایران در گذشته بود و قرار هم بود بماند. 

دیروز اما خیلی غیرمنتظره یکی از اعضای ثابت جلسات کتابخوانی گفت که بعد از بیش از بیست سال زندگی در هلند، وسایل خانه‌اش را به فروش گذاشته و دارد به ایران برمی‌گردد. گفت از این تصمیم خیلی خوشحال است و بعد از سال‌ها فکر کردن به آن بالاخره توانسته به قطعیت برسد در مورد آن و به زودی خداحافظی همیشگی خواهد کرد از ما. ما همه شوکه شدیم. ایران یکهو از «گذشته» به حال و آینده آمده بود. یک نفر اینجا داشت از ادامه‌ی زندگی در ایران حرف می‌زد. از «آینده» در ایران. یک نفر نوستالژی‌بازی را کنار گذاشته بود و تصمیم گرفته بود با واقعیت و حال روبه‌رو شود و سر و کله بزند. اتفاق جدید و عجیبی بود در حلقه‌ی ایرانی‌های دور و بر من. چیزی که زننده‌ی جرقه‌ای بود برای فکر کردن و گفتگو کردن درمورد این تصمیم. تصمیم به بازگشت. بازگشت به جایی از کره‌ی زمین که با تمام وجود دوستش داریم. 

  • مهسا -

نظرات (۳)

فقط این یه نفر نیست که.. خیلی ها اینطوریند.. 

پاسخ:
من کی گفتم همین یه نفره؟ خیلی واضح نوشتم در حلقه‌ی آدمای دور ما تو آمستردام.

تصمیم عجیبی گرفته... اغلب افرادی که دیده ام برگشته اند، بعد از مدتی نتوانسته اند دوام بیاورند و دوباره رفته اند...

پاسخ:
من تا حالا - در ۷-۸ سال اخیر- حقیقتش ندیدم یه «دختر»‌ برگرده و بتونه بمونه. همه پشیمون میشن و برمی‌گردن.
این یکی آقائه و سنشم زیاده به نسبت. شغلش معماری و تئاتره. شاید این یکی دووم بیاره. نمی‌دونم...

با توجه به اینکه مرد است احتمالا ماندگار میشود و دوام میاورد. 

من حتی دیده ام زن و بچه اشان در خارج مانده اند و مرد برگشته ایران. 

پاسخ:
دقیقا همین فکرو می‌کنم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی