هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

۱ مطلب در جولای ۲۰۲۲ ثبت شده است

فکر می‌کردم تا حدی آرام گرفته کشتی باورهایم در این سن و سال نزدیک ۳۰ سالگی. انتظار یک طوفان بزرگ و تغییرات جدی و ناگهانی را نداشتم. فکر این روزها را نکرده بودم و برایشان آماده نبودم...

موج بزرگی آمد و مرا با خود برد... تا بیایم به خودم بجنبم و بفهمم چه اتفاقی دارد می‌افتد،‌ زمان زیادی 

گذشته بود که غرق شده بودم. نشسته‌ام و به این فکر می‌کنم که چقدر همه چیز متفاوت با آنچه فکر می‌کردم و در خلاف جهت آن پیش رفت. ۳-۴ ماه پیش فکر می‌کردم دارم به سمت شرق می‌روم و حالا رفته‌ام به منتهی الیه غرب... (شرق و غرب چیست؟‌ در مورد آن نخواهم ننوشت...)

زندگی آینده‌ام سخت‌تر شده و آن را پذیرفته‌ام...ولی روزهایم آسان نمی‌گذرند. می‌ترسم، گریه می‌کنم،  آرام می‌شوم، خودم را بغل می‌کنم،‌می‌خندم. و این چرخه هی و هی تکرار می‌شود.

می‌گذرند این روزها حتما و حتما من آرام می‌گیرم یک روزی یک جایی...حتما...

 

پ.ن: آخرین‌ روزهای‌ پیش از پایان ۲۹ سالگی...

  • ۷ نظر
  • ۰۶ جولای ۲۲ ، ۱۶:۲۷
  • مهسا -
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی