سال بلوا*
روزگار طاعونه؟ چرنوبیله؟ جنگه؟ چیه؟
خدایا طاقت گذروندن این روزها رو بهمون بده.
حرف خیلی زیاده درمورد کرونا و هلند و اروپا و شوک ما از مدیریت بحرانشون و ... . ولی فعلا حوصلهای نیست. فعلا سینهم تنگه. قرنطنیه خونگی و ورک فرام هوم واسه کسی خوبه که تنها زندگی نکنه. برای من دوراهی انتخاب بین کرونا (اگر برم بیرون) و افسردگی (اگر بمونم خونه)ه.
دلم میخواست اونایی که وقتی اسم ایرانو میشنون میگن ها؟ عراق؟ بالاخره اسم ایرانو یاد بگیرن. ولی دلم نمیخواست اینجوری یاد بگیرن. اینجوری که اسمش پای ثابت اطلاعیههای دانشگاهه برای اعلام ممنوعیت سفر.
پ.ن: یک پست با عنوان «مدیریت (؟) بحران هلندی» طلبتون.
* اسم رمانی از عباس معروفی
- ۲۰/۰۳/۱۱
سالی که نکوست از بهارش پیداست دقیقا در مورد ایران صدق میکنه
از اول سال مدام اتفاقای بد :(
+سال بلوا رو چند وقت پیش گرفتم بخونم، اما اینقدر حس منفی به آدم منتقل میکرد گذاشتمش کنار!