هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

۳ سالگی

دوشنبه, ۱ نوامبر ۲۰۲۱، ۱۱:۱۲ ق.ظ

شد ۳ سال. 

۳ ساله که من اینجام. هربار کسی ازم می‌پرسه از مهاجرت راضی‌ای؟ اگر برگردی عقب همین تصمیمو میگیری؟ و میدونین؟ خیلی خوشحالم که بعد از تمام بلاهایی که به سرم اومده هنوز جوابم قاطعانه «بله»س. فکر می‌کنم جسورانه‌ترین و درست‌ترین و بهترین تصمیمی که تو زندگیم گرفتم مهاجرت بود. تصمیمی که اصلا آسون نبود چون بر خلاف خیلی از دوستانم که تمام خواهران و برادران بزرگترشون پیشتر مهاجرت کرده بودند و اگر تصمیم میگرفتن تو ایران بمونن باید توضیح ارایه میدادند و نه برعکسش، من اولین خانواده‌مون بودم. بچه سوم،‌ دختر دوم ولی اولین کسی که از ایران خارج شد برای زندگی. اولین زیاد دارم البته. مثلا درسته که خواهرم پیش از من برای طرحش رفت یه شهر دیگه ولی اون ۲۵ سالش بود و ارشدش رو گرفته بود. یا درسته که برادرم هم خوابگاهی شده بود لوی اون هم ۲۲ سالش بود و برای ارشد رفته بود. من تو ۱۸ سالگی پاشدم رفتم تهران. و بعد تو ۲۵ سالگی از ایران کندم و اومدم بیرون. تصمیمات ساده‌ای نبودن و راهی که انتخاب کردم راه بدیهی و همواری نبود. خیلی خوشحالم که بعد از ۳ سال اینقدر خوشحالم از این تصمیم.

هفته پیش رفتم فرودگاه به استقبال صمیمیترین دوست دوران کارشناسیم. ۳ سال بعد از من اومد،‌ولی اومد :) و چی از این بهتر؟ ۱۰ ساله دوستیم با هم. آدم باید خیلی خوشبخت باشه که دوست ده ساله‌ش پاشه بیاد همون کشوری که اون هست. گیریم که یه شهر دیگه باشه. چه اهمیتی داره وقتی سر تا ته این کشور ۳ ساعت راهه؟:))))

 

تغییر فصل به شدت روی مود من اثر گذاشته و اغلب روزها به این فکر میکنم که آیا ممکنه روزی دوباره خوشحال باشم؟ یا ناگهان به خودم میگم خدایا! من چقدر غمگینم. انگاری هنوز باورم نشده این زندگی منه و همینه که هست :)‌ سختمه هنوزم. ممنون میشم اگر بهم نگین باید خوشحال باشم  یا هرچی. راستش واسه نشنیدن همین سخنرانیهای انگیزشیه که سعی میکنم نذارم کسی بفهمه که در چه حالم. ولی دیگه وبلاگم جای امنمه. دلم میخواد اینجا واقعی باشم... خسته شدم از واقعی نبودن و با نقاب راه رفتن و معاشرت کردن.

 

پیشنهاد کتاب و سریال هم بدم و برم. 

کتاب: اعتقاد بدون تعصب. به نظرم خیلی خیلی کتاب خوبی بود. با مثال‌های عالی و سوالات و دوراهی‌های فوق العاده ملموس. 

سریال: Scenes from a Marriage  یه مینی‌سریال ۵ قسمتی روانشناسانه‌ی دیالوگ‌محوره بین یه زن و شوهر در طول چندین سال مختلف. دروغ چرا؟ آخر مینی سریال واقعا ترسیدم و حس کردم به هیچکس نمیتونم اعتماد کنم چون که همه عوض میشن. زندگی چقدر ترسناکه. 

  • مهسا -

نظرات (۸)

به به سالگرد مهاجرت مبارک باشه مهسا گلی🥰 

 

یه جایی تو یکی از سخنرانی های دکتر شریعتی میگه وقتی سختت هست بدون یعنی داره یه اتفاق خوبی می افته! (نقل به مضمون) میگه وقتی یه جایی آسوده نشسته باشی انتظار نداشته باش بعدش چیزی بهت اضافه بشه!

 

حالا قصه ی مهاجرت هم همینه! آسفالت میشی عملا 🤪 ولی خب به درد خودت و بقیه بیشتر از قبل میخوری😊🙃

 

چشمت روشن بابت دوستت🤩

 

مهسا تو ویتامین دی میخوری؟

 

اصلا خودت رو اینجا سانسور نکن، اگر خواستی کامنت ها رو سانسور کن😄 والا!

 

آخ جون مینی سری😊🥰

پاسخ:
بازم مرسیییی صباجان😍😍

چقدر قشنگ ❤️

واقعا تلاش میکنم که وبلاگم رو بدون سانسور نگه دارم.

اره انواع ویتامینارو میخورم و کمبود هیچ ماده‌ای ندارم به لحاظ پرشکی 😅
ببین مینی سریالش ذهن منو خیلی مشغول کرده. از نوع هم واقعا ناراحتم😅 ولی خب به نظرم واقعا هنرمندانه بود. اصلش البته سوئدی و ساخته برگمانه ولی این بازسازی آمریکاییشه. 

🙄🙄🙄

 

من همین الان داشتم آثار برگمان رو سرچ می زدم! چطور اینقدر همزمانی آخه🤔🙄

پاسخ:
واااای چقدر عجییییب😂😂😂😂

برای دو نفر از بچه های وبلاگ نویس هم نوشتم، برای توام مینویسم. واقعن خوشحال میشم وقتی میبینم کسی از مهاجرتش راضی عه. الهی بهترین تصمیم ها رو بگیری و بهترین ها رو برای خودت توی دوران هجرت بسازی و حال خوب داشته باشی 💚

پاسخ:
ممنوووونم😍

سلام. خیلی برات خوشحالم که قاطعانه از تصمیم ات راضی هستی

چه عالی که دوستت اومده نزدیک ات.. واقعا سه ساعت راهه؟ :) اون وقت تو کارشناسی از خوابگاه تا خونه ات شش ساعت راه بوده، به اندازه دو تا کشور :))

مرسی از معرفی... این مینی سریال را یکی دو هفته پیش دیدم، جالب بود برام.. در نسخه سوئدی اش داستان برعکسه ..

 

پاسخ:
سلااام:) مرسییی کلی.

تا شهر دوستم ۱.۵ ساعت راهه:)) ولی کلا سر تا ته کشور ۳‌ساعته با قطار 😂😂😂😂😂
آخه کل هلند از استان آذربایجان غربی هم کوچکتره 😂

عه چه جالب! نظر شما درموردش چی بود؟ من خیلی بعد از قسمت ۵ حالم بد بود و ترسیده بودم 🚶‍♀️

راستش زیاد تعجب نکردم. نه ترسیدم و نه حالم بده شد. البته من نسخه سانسور شده را دیدم، نمی‌دونم چیز ترسناکی را  از دست دادم یا نه. ولی اتفاقات برام جالب بود، و نه عجیب.

پاسخ:
نمیدونم من چرا اینقدر از قسمت ۵مش شوکه شدم.
  • الهه ابوالحسنی شهرضا
  • مرسی مهسا بابت معرفی فیلم و کتاب. من خیلی از پیشنهادات استقبال کردم و رفتم خوندم یا دیدم و استفاده کردم. الان هم سریال رو گذاشتم توی لیست که ببینمش.

    بعدش بیام راجع بهش نظر بدم.

    دمت هم گرم بابت تصمیم سخت و موندن پاش. امیدوارم بهترین راه برای حال بهتر رو پیدا کنی.

    پاسخ:
    قربوووونت:***** خیلی خوشحال شدم! امیدوارم از مینی سریاله بدت نیاد :))) چون معمولا دو دسته هستن در موردش. یا دوست داشتن خیلی یا اصلا خوششون نیومده. خیلی خوشحال میشم که اگر دیدیش صحبت کنیم درموردش چون خیلی ذهنمو مشغول کرده.
    مرسییییی:*****
  • همه چی عالیه
  • بدون سانسور بمون

     

     

    خوشحالم تصمیم مهمی گرفتی و ازش راضی هستی 

     

    خیر برات پیش بیاد

     

    چقددددر هم خوب دوستت اومده 

    پاسخ:
    ممنوووونم:)

    امیدوارم که شرایط برات بهتر هم بشه و بیشتر از پیش به این تصمیمت افتخار کنی.

    پاسخ:
    ممنونم:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    هجرت‌نوشته‌ها

    مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

    طبقه بندی موضوعی