هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

BlogMas- روز پنجم- مصرف‌گرایی

يكشنبه, ۵ دسامبر ۲۰۲۱، ۰۷:۰۷ ب.ظ

«هو الشهید۱»

 

چند روز پیش داشتم اخبار نوجوانان هلندی رو گوش می‌دادم که دیدم چون دم کریسمسه، داره در مورد خرید لباس صحبت می‌کنه. با نوجوون‌ها مصاحبه می‌کرد که می‌رفتن و یه عالمه لباس می‌خریدن و میومدن.باهاشون در مورد این صحبت کرد که آیا چیزی از صنعت لباس، برندهای ارزون‌قیمت و صنایع لباس در بنگلادش می دونن یا نه؟ بهشون نشون داد که تو بنگلادش یه سری بچه‌ی همسن و سال خودشون دارن با حقوق ۵۰ سنت در روز کار می‌کنن برای دوختن این لباس‌ها. و اینکه اون‌ها نمی‌تونن مدرسه برن۲. چند سال پیش یه مستند دیدم به اسم The True Cost در مورد کارخونه‌های لباس تو بنگلادش، و وضعیت فاجعه‌بار کسانی که توشون کار می‌کنن. این مستند اینقدر وحشتناک بود که من تا ۶ ماه نمی‌تونستم لباس بخرم. هرچند که من واقعا آدم مصرف‌گرایی در لباس نیستم (در لوازم التحریر هستم). ولی به هرحال وقتی تخفیف لباس می‌بینم بدم نمیاد یه نگاهی به لباس‌ها بندازم. من بعد از دیدن اون مستند برام مهم شد که از برندهایی خرید کنم که پرونده‌شون کمتر سیاه باشه در مورد استثمار (هرچند همه اینا ادا و اطواره تا یه حدی. اگرنه که مثلا نباید محصولات اپل رو استفاده می‌کردیم چون می‌دونیم چطوری چینی‌ها رو به استثمار درمیارن برای ساخت قطعاتشون). واقعا هلندی‌ها آدم‌های مصرف‌گرایی هم نیستند و خیلی به دست دوم خریدن و پوشیدن اعتقاد دارن. یلک فرایدی و تخفیف‌های دیوانه‌وار اینجوری هم که مشوق مصرف هستن اینجاها اصلا رواج نداره. می‌گفتن چند سال پیش که فروشگاه Primark (از فروشگاه‌های لباس ارزون‌قیمت) برای اولین بار وارد هلند شده، تظاهرات‌های گسترده‌ای علیهش صورت گرفته از منظر محیط زیستی و تشویق مصرف‌گرایی. 

من میانه‌ی خوبی با زهد و پرهیزهای بیش از اندازه ندارم و فکر می‌کنم آدم باید از نعمت‌های خدا تا حد معقولی استفاده کنه. ولی خیلی به پرهیز از اسراف و مصرف‌گرایی اعتقاد دارم. لباس‌هام رو پیش از اینکه واقعا خراب بشن دور نمی‌ندازم و از وسایلم تا حد نهایت مراقبت می‌کنم که خراب نشن. ولی یه نکته‌ی خیلی مهمی که وجود داره اینه که مصرف‌گرا نبودن یه ویژگی ذاتی نیست که همیشه با آدم بمونه. یه ویژگیه که نیازمند مراقبته. مثلا من دو سال پیش یه دفعه‌ای به خودم آمدم و متوجه شدم یه تعداد زیادی کفش دارم که استفاده‌ی خاصی برام ندارن. این مواجهه با خودی که جدید بود خیلی اذیتم کرد و ناراحت شدم از اینکه دارم تبدیل به کسی میشم که دوست ندارم. بعدش حواسم رو بیشتر جمع کردم. این مراقبت کردنه خیلی مهمه. 

اینکه تو اخبار نوجوان از این منظر به بچه‌ها گوشزد می‌کردن که آهای! اون لباسی که دم کریسمس می‌ری می‌خری به قیمت مفت و با تخفیف زیاد، همینجوری به دست نیومده برام جالب و قابل احترام بود. 

اپلیکیشن‌هایی هستند که برندهای لباس رو بر همین اساس امتیازبندی می‌کنن. برند Zara یکی از بدترین‌هاشون بود. پریمارک و C&A در رده‌های بعدی قرار داشتند. خوبه که بار بعدی که می‌خوایم لباس بخریم ازشون یه کم فکر کنیم که به چه قیمتی؟ و البته اینو در مورد همه کاری انجام بدیم. تا حد توانمون و اگر خیلی جاها نمی‌تونیم،‌ اشکالی نداره. آدمیم دیگه! ولی آگاه باشیم به این عیب،‌ ضعف و اشکالمون. همین که بدونیم یه عیبی داریم باعث می‌شه که شروع نکنیم به تئوریزه کردن اون عیب و جلوه دادنش به شکلی که انگار اصلا کار بدی هم نیست و بقیه که می‌گن بده، مشکل دارن.

 

۱بیننده

۲کاش این وجدان‌های بیدار رو وقتی دخترهای افغان تو قرن ۲۱ برای مدرسه رفتن باید التماس کنن هم داشتن و واکنشی نشون می‌دادن. کاش برای کسی در جهان واقعا این چیزها مهم بود و ادا و اطوار نبود. حتی وقتی بحث فشن و لباس هست، اصولا از در محیط زیستیه (که خیلی هم مهمه) و نه از منظر استثماری.

دیروز زنگ زدم که با خانواده صحبت کنم، مهراد هم بود. شبیه یه گربه‌ی کوچولو رفته بود بالا سر مامانم نشسته بود و هی ادا و اطوار درمیاورد واسم. :)) تا منو دید برگشت به خواهرم (نه خودم)‌گفت پس خاله چرا نمی‌آد؟ خواهرم گفت ۲۰ روز دیگه. مهراد گفت: پس چرا ۲۰ روز دیگه نمی‌شه؟ قشنگ حس کردم می‌تونم از اینور گوشی محکم بغلش کنم و فشارش بدم فسقلی رو.

 

اینم عکس پیشولی امروز چون که باید زبان می‌خوندم :))

  • مهسا -

نظرات (۵)

خیلی خوب نوشتی مهسا! دقیقا همینطوره کی میگی: به شدت نیاز به مراقبت داره این ویژگی! وگرنه آدم یهو به خودش میاد میبینه کمد لباساش دیگه جا نداره!

پانویس دومت عالی بود! قطعا محیط زیست خیلی مهمه، ولی این بی‌تفاوتی به استثمار و باقی مصائب دنیا به من این حس رو میده که اینا برای این یه مورد تلاش میکنن چون در نهایت آلودگی‌های زیست‌محیطی و گرمایش زمین برای همه است! یعنی فرض خیالی کنیم که مثلا اگه هر کشور مرز‌هایی داشت که هرچیزی برای محیط زیستش اتفاق می‌افتاد همونجا می‌موند، آب‌های خودش فقط آلوده می‌شد، لایه‌ی اوزون خودش نازک می‌شد و ...، آیا باز هم کسی از کشورهای توسعه یافته به این اهمیت می‌داد؟ خصوصا که اگه به اعداد و ارقام نگاه کنیم از لحاظ تاریخی بیشترین تولید گازهای گلخانه ای رو همین کشورهای توسعه یافته داشتن و دارن.

 

پاسخ:
آفرییین دقیقا!‌ یه کلیپ امروز دیدم توی اینستا که یه مقدار همین مضمونو داشت . اون در مورد واکسن بود ماجرای آفریقا. ولی به نظرم کاملا قابل تعمیم بود به تمام این مسائل... واست میفرستمش
بعضی وقتا واقعا حال به هم زن میشه این ژست خیرخواهانه‌ی خودخواهانه‌شون...

  • همه چی عالیه
  • من هم تا چند مدت پیش در مورد استثمار همین مدلی فکر می کردم و خیلی خیلی ناراحت و حتی عصبانی میشدم .

    یه مدت خیلی کتاب خوندم (خیلی من در حد دو سه تاست ها😉) و دقت کردم بحث کردم و حتی در شهر خودم به طور موردی بررسی کردم و نهایت به این نتیجه رسیدم که با قبول دردناک بودن موضوع تا خود اون آدم ها نخوان هیچچچ اتفاقی نمیفته و جالب اینجاست که خودشون ساخته مدافع این روند هستند . 

    یه چند تا فیلم ‌‌چند تا کتاب در مورد انقلاب سیاه پوستان می خوندم و‌میدیدم ، از عوامل کندی فرایند و اختلال در اون ، خود سیاهپوستان بودند. ما موارد استثنا کاری ندارم که معتقدم اونها در اوج سختی مسیر خودشون رو پیدا می کنند بصورت افزاد غالب عرض کردم.

    پاسخ:
    خیلی حرف عجیبیه به نظرم!
    صددرصد که نیاز به تغییر خود آدم‌ها هست ولی گاهی آگاه‌سازی جهانی لازمه. 
    من واقعا چیزی که می‌بینم اینه که وایت‌ها فکر می‌کنن واقعا برترن! مثلا در مورد چند ماه پیش که طالبان ناگهان اومد بالا توی افغانستان، واقعا اینها معتقد بودند افغانها همینه لیاقتشون! من کامنتهای هلندی رو می‌خوندم تو شبکه‌های اجتماعی. تا وقتی این نگاه هست، فشاری برای تغییر وجود نداره.
    تا زمانی که همه‌ی جهان اوکین با خریدن لباس‌های ارزان‌قیمتی که به بهای جون مردم یه سری کشور دیگه تولید میشه، این تولیدها ادامه داره. 
    به نظر من این چیزا تک‌عاملی نیست و مثر یه چرخه‌س. یه سری عامل دست به دست هم میدن و یه چرخه‌ی استثماری رو بازتولید می‌کنن. 
    نمیشه که استثمارکننده رو نبینیم و همه رو تقصیر استثمارشده بندازیم. انگار که زندانبان رو نبینیم و بگیم تقصیر زندانیه که نمی‌خواد از زندان بیاد بیرون. نکوهش قربانی!

    یه جمله‌ای خانوم آیه حمداوی در مورد این‌جور رعایتا داره. نقل به مضمون می‌گم: می‌گن که ما برای نجات زمین نیاز نداریم همه آدما به صددرصد توصیه‌های محیط‌زیستی پایبند بشیم. اگر بتونیم «همه‌مون» دست و پا شکسته بهشون عمل کنیم برای نجات زمین قدم بزرگی برداشتیم. حتی بهتر از این مدله که یه عده به قول تو زاهدانه بهش پایبند باشن و عده‌ای اصلا زیر بارش نرن.

    راستی اگر کلا علاقه‌مندی به این‌جور بحثا، توصیه می‌کنم به پیچ بهار خلیلی‌فرد هم یه نگاه بنداری :)

    پاسخ:
    آفرین چه جمله خوبی! فکر می‌کنم این اصرار به زیادی رعایت کردن باعث میشه که آدمای زیادی بیخیال رعایت حداقلی هم بشن. در همه چیز کمالگراییم انگار. یا بهترینش باید باشه یا هیچ. آقا بیا یه پله پایینتر! تا حد توانت رعایت کن...کم ولی مدام!

    ممنووون:)‌حتما نگاه میکنم. 

    جالب بود که هلند اینطوریه. چند وقت پیش که در خصوص فرانسه می‌خوندم انگار اونجا از نظر دور ریز غذایی آمار خیلی وحشتناکی دارند. 

    ========

    چه گیره‌های قشنگی. 

    ----------------

    ان شاء الله که سالم بیای، خوش بگذره و سالم برگردی به هلند. 

    پاسخ:
    ببین درمورد غذا به طور خاص نمیدونم اینا چطورین ولی درمورد لباس اینا به خساست مشهورن :)) 

    مرسی ^_^ از آلمان خریدمشون :)))

    ممنون کلی :) 

    این ماجرای محیط زیست خیلی جالبه کلاً. واقعاً مشکله و جدیه و اتفاقاً کم‌تقصیرترین آدما بیشترین آسیب رو از تغییرات اقلیمی می‌بینن.  ولی به نظر من هم دقیقاً از اون جاهاییه که نگاه غالب غربی‌ها به خیلی مسائل رو نشون می‌ده.  الآن تقریباً تمام خوب و بد دنیا و تمام مسئولیت و این‌ها براشون در کم کردن انتشار کربنه.

    من تازه فهمیدم یه بخش توی تحقیقات و پرورپوزال‌هاشون دارن به عنوان responsible research and innovation که ظاهراً خیلی مد روزه و باید همه جا اینو بذارن.  که حتماً خودت قبلاً دیده‌ای.  حالا یه پروژه‌ای داشتیم دربارۀ تصفیۀ آب در نقاط فقیر.  حدود دوازده سیزده سال پیش یه پودر درست کردن که تو ساشه‌های کوچیک می‌فروشن توی جاهایی مثل بنگلادش و اینا که مشکل آب دارن.  کمپانی خیلی بزرگی پشتشه و WHO پشتشه و این حرفا.  هر کدومش ده لیتر آب رو تصفیه می‌کنه.  حالا فکر کن بیشتر از ده ساله که دارن می‌فروشن و هر آدمی تقریباً یکی از اینا لازم داره در روز.  چه وابستگی عظیمی به چیزی که هیچوقت نیاز بهش تموم نمی‌شه.  همیشه باید بخری و بالآخره یه وقتی دیگه این نیست.  یعنی نمی‌شه تصور کرد این ساشه تا ابد باشه.  در حالی که می‌شد فکر چیزای پایدارتر بود.  تمام اون مسئولیت و اینا کشکه.  هر سال نمی‌دونم چندین تن از این پودرا می‌دن دست مردم و خوشحالن که آب سالم فراهم می‌کنیم.

    پاسخ:
    واااااااو! چقدر عجیب بود این پودره که گفتی! اصلا دهنم باز موند.

    آره اتفاقا صدف می‌گفت استاد داورش که مال سوئد بوده ایراد گرفته که چرا پایان‌نامه‌ت بخش محیط زیست نداره؟ اثراتش روی محیط زیستو چرا گزارش نکردی؟ و از این چیزا.

    واقعا خیلی رواعصابه این قضیه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    هجرت‌نوشته‌ها

    مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

    طبقه بندی موضوعی