هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

هتل

دوشنبه, ۵ نوامبر ۲۰۱۸، ۱۱:۳۱ ب.ظ

از امروز ساکن یک هتل‌طور دانشجویی شدم در جای بسیار بسیار خوشگل شهر و ان شاءالله از اول دسامبر ساکن خانه‌ی خودم می‌شوم که همین کنار هتل است. در هتل اتاق مستقل داریم ولی آشپزخانه مشترک است. از لحاظ آشنایی با آدم‌های جدید و فرهنگ‌های متفاوت جذاب است ولی من غریبه‌گریز شده‌م که باید اصلاح شود :))

محیط اینجا خیلی شبیه خوابگاه ساراست. عصر رفتم که آشپزخانه را ببینم. در آشپزخانه را باز کردم و دیدم پسری با شلوارک ایستاده کنار اجاق و دارد آشپزی می‌کند. یک آن هول کردم و فکر کردم وارد خوابگاه پسرها شده‌م:))))))))


این منطقه از شهر به قدری زیباست که من دائم محو زیبایی‌ها می‌شوم و می‌خواهم از شدتشان گریه کنم :)))) نزدیک زاینده‌رودشان است :دی

از کنار خانه‌های شیروانی‌دار بر رودخانه که رد می‌شوم و دود و بخاری را که از دودکششان خارج می‌شود را که می‌بینم، تصور می‌کنم زنی را که با لباس هلندی و کفش چوبی هلندی ایستاده و دارد نان می‌پزد! انگار رفته باشم داخل کارتون هایدی مثلا :))

وسایلم را هم چیدم و اتاقم را «خانه» کردم و حالا خوشحالم و آرام :)


  • مهسا -

نظرات (۳)

بح بح چه پست خوشحال انگیزی... امیدوارم خوشحالی هات روز افزون باشه :)
و نیز به حضور شلوارک پوش ها هم عادت کنی :))
پاسخ:
متشکککرم :***
:)))
سلام
واقعا بهت تبریک میگم که تونستی بری
من که همه ی پل‌های پشت سرم خرابه

پاسخ:
سلام.
ممنون.
چرا؟!
موفق باشید.. :)
پاسخ:
ممنون:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
هجرت‌نوشته‌ها

مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

طبقه بندی موضوعی