هجرت‌نوشته‌ها

سلام خوش آمدید

خانه!

چهارشنبه, ۵ دسامبر ۲۰۱۸، ۰۳:۵۹ ب.ظ

قرار بود که ساعت ۱۰ صبح اول دسامبر اتاقم در هتل را تحویل بدم و خانه‌ی مستقلم را در همان همسایگی تحویل بگیرم. چند باری تقویم را چک کرده بودم و فکر می‌کردم اول دسامبر روز یکشنبه است. از آنجا که آخر هفته بود، تحویل خانه می‌افتاد برای دوشنبه صبح و به این ترتیب روز یکشنبه جایی را نداشتم. قرار شد سارا از لاهه به خانه‌اش در آمستردام برگردد تا من آن روز را پیش او بگذرانم. ساعت ۳ نصف شب شنبه متوجه شدم که اول دسامبر روز شنبه است!! یعنی ۷ ساعت بعد باید اتاق را تحویل می‌دادم. از جا پریدم و با بیشتری نسرعت ممکن همه چیز را جمع کردم و همه جا را شستم و جارو کشیدم. بعد به سارا پیام دادم که بپرسم که می‌تواند یک روز زودتر به آمستردام برگردد یا نه. تا ساعت حدود۱ که جواب بدهد، عملا آواره و بی‌خانمان در لابی هتل نشسته بودم. ساعت ۱ گفت که با اولین اتوبوس به آمستردام برمی‌گردد. تا ساعت ۸ شب در لابی هتل نشسته بودم و با تمام وجود خسته و بی‌رمق شده بودم. پست قبل را زمانی نوشتم که در لابی منتظر رسیدن سارا بودم. وقتی رسید، به خانه‌اش رفتم و آن شب تا دیروقت مشغول صحبت کردن بودیم. چقدر دلم برای معاشرت‌های نیمه‌شبانه تنگ شده بود!

روز بعد تا ظهر خواب بودیم! و بعد سارا قورمه‌سبزی پخت که عطرش خانه را برداشته بود.

روز دوشنبه صبح بالاخره کلید خانه را تحویل گرفتم و با ذوق و شوق به داخل خانه‌ی نقلی‌ام رفتم. اولین خانه‌ی مستقل من :)‌و چقدر دوست‌داشتنیست برایم... :)


خانه‌ام یک استودیوی ۲۲.۵ متر مربعیست نزدیک ایستگاه آمستل. در محیط خیلی زیبا با دسترسی خیلی خوب به همه‌ی شهر قرار گرفته. از همه مهم‌تر اینکه فاصله‌ی آن تا هر دو دانشکده‌ی من حدود یک ربع تا ۲۰ دیقه با دوچرخه است.

این هم از محیط اطراف:


\

راستی! لپ‌تاپ جدیدم را هم از دانشگاه تحویل گرفته‌م. اما هنوز حساب بانکی ندارم که خیلی آزاردهنده است. آمستردام شهر شلوغیست و تا اواخر دسامبر وقت برای باز کردن حساب وجود نداشت...


  • مهسا -

نظرات (۴)

  • سپیده خانوم
  • چه خوووبههه فضای اطرافش! 
    مبارکه خونه جدید :)
    پاسخ:
    ممنووووونم:**
    چه استدیو تمیز و عالی ای.. فضای اطرافشم خیلی خوبه. فقط یه چیزی خودت احساس تنهایی نمیکنی؟ مثلا اینکه میتونستی یه آپارتمان نقلی بگیری با یکی دیگه شر کنی که تنها هم خیلی نباشی. درک میکنم هرچند مهندس نیاز به تنهایی و باز کردن ذهن داره برای کد زدن ولی مثلا اگر یه جالتی میشد که هروقت میشد میتونستی تنها باشی و هرموقع خواستی با یکی هم صحبت و معاشرت کنی خیلی خوب میشد به نظرم. البته من با دید خودم گفتم. شایدم درست نباشه. :)
    پاسخ:
    اینجا شرایط خونه گرفتن مثل ایران نیست که راحت بری آپارتمان پیدا کنی :دی سخته خیلی خیلی خیلی زیاد و بیشتر همین استودیوهاست. این استودیوی یه نفره‌س که با قیمت مناسب تونستم بگیرم. 
    بعد اینکه تو کشور غریب که هیچکسو نمی‌شناسم تقریبا زیاد علاقه نداشتم با کسی همخونه بشم. من یه سری حساسیتای مذهبی دارم که فکر نکنم راحت بتونم با بقیه کنار بیام (من هیچ وقت به بقیه چیزی نمیگم یا اعتراض نمیکنم. ولی خودم اذیت میشم. )
    سلام. چه استودیوی قشنگیییی... چه طبیعت دلنشینی.. عالیه! موفق باشی مهسا جان
    پاسخ:
    سلاام:** خیلی خیلی ممنونم
  • مهدی رسول خانی
  • خیلی دیره///

    بسیار دلنشینه ولی 

    دنج و نقلی : )

    پاسخ:
    :)) ممنووون! کلا یادم رفته بود این خونه رو. بعد از این ۳ بار خونه عوض کردم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    هجرت‌نوشته‌ها

    مرغ مهاجری هستم در پی وسعت بخشیدن به دنیای خود.

    طبقه بندی موضوعی